موضوع:
ایدهآلیسم و آموزش و پرورش ایدهآلیسمی
محقق:
صادق بهادران
استاد راهنما:
دکتر بختیاری
دانشگاه فرهنگیان پردیس شهید ایزد پناه
پاییز 92
مقدمه:
در این مقاله ابتدا به مفهوم شناسی ایدهآلیسم میپردازیم و تعریف و معانی آن را بیان میکنیم. از بعضی از فیلسوفان این مکتب نام میبریم. در ادامه مکتب ایدهآلیسم را از منظر هستیشناسی ، معرفتشناسی و ارزش شناسی مورد بررسی قرار داده و بعد مسائل تربیتی و مکتب ایدهآلیسم را بیان میکنیم و نقش معلم در این مکتب، محتوای دروس و برنامهی آموزشی ایدهآلیسم را مورد بررسی قرار میدهیم. در پایان نتیجهگیری و نقد این مکتب را ارائه میدهیم.
مفهوم شناسی ایدهآلیسم
کلمه ایده در اصل کلمه ایست یونانی و معانی مختلفی دارد مانند شکل، ظاهر، نمونه و ....، خود این کلمه از لفظ یونانی دیگر به نام ایده ای که به معنای دیدن است مشتق شده است. از نظر لوئیس آنتز «از ایدهآلیستهای معاصر» ایدهآلیسم به آن دسته از تئوری های اطلاق میشود که به ذهن یا روح اهمیت میدهند.
ایدهآلیستها بر این باورند که واقعیت، در پندارها و فکر و ذهن یا خود «self» است. نقطه یا هسته مرکزی این فلسفه، آگاهی شخص از خویشتن است یا پاسخ به این سؤال که من کیستم؟ طرف داران این سیستم فکری واقعیت را فکری میدانند که در مغز ماست نه در دنیای فیزیکی خارجی، یعنی به نظر آنها، یک فکر در صورتی حقیقت است که جزئی از سیستم یا نظام فکری ما را تشکیل دهد.
این فلسفه مبتنی بر سه فرض است:
فرض اول: وجود، موجود نهایی یا واقعیت اساسی است.
فرض دوم: اعتقاد به صلاحیت عقل در شناختن موجود نهایی میباشد.
فرض سوم: اعتقاد به اینکه هستی و ارزش در جهان اولین چیز هستند و قابل تفکیک نمیباشند.
ایدهآلیسم یک فلسفه روحی، معنوی و ذهنی است.اولین کسی که این کلمه (ایده) را در فلسفه و به عنوان یک اصطلاح فلسفی به کاربرد افلاطون بود که آن را به اعتبار یکی از معانی این کلمه یعنی مجرد به کاربرد نمونه و مثال، در مورد یک سلسله حقایق افلاطون برای هر نوع از موجودات جهان، یک موجود عقلانی قائل بود که افراد محسوس یا همین موجوداتی که در جهان میبینیم، سایه و نمونهی آن موجود، و خود آن موجود نمونه کامل افرادش است.
مشاهیر فلاسفه مکتب ایدهآلیسم
1- افلاطون (427-347 قبل از میلاد) :
به استناد اینکه اولین کسی است که این مکتب را پایهگذاری کرده است عنوان پدر مکتب ایدهآلیسم را به او دادهاند.
2- کانت (1724-1804 م)
فیلسوفی آلمانی که کتاب تعلیم و تربیت او ترجمهی دکتر غلامحسین شکوهی آرای تربیتی او را در بردارد. به عقیده کانت با آنکه تجربه حسی زمینهی شناسایی است ولی بنیاد آن نیست، آنچه ما میشناسیم همانا نموداست و این نمود واقعیت است.
3- برکلی
برکلی برای ماده واقعیت مستقل از ادراک احساس و اندیشه را نمیپذیرد بلکه عقیده دارد واقعیت روحانی است و ماده هستی مستقل ندارد.
4- لایب نیتس (1646-1716)
وی اصل موجودات مادی را واحدهای بسیطی به نان منادا (monada) میداند که جواهر روحاناند، از نظر لایب نیتس جسم و ماده تا بینهایت قابل تجزیه است ولی منادا غیرقابل تجزیه است. به نظرش عالم در اصل مجموعههایی است از مناداها یا جواهر بسیط که هستی آنها به دلیل عدم جسمانیت یک هستی روحانی است.
5- لوئیس آنتز
که کلیات نظریاتش در مباحث قبلی ذکر شد در اینجا نیز اضافه میکنیم که به عقیده آنتز فلسفه ایدهآلیسم از روشهای گوناگونی برای ارائه مسائل تربیتی استفاده میکند درحالیکه دیگر فلسفهها مثل پراگماتیسم و رئالیسم فعالیتهای خود را محدود به یک روش میسازند.
6- پاتلر
که در مطالب آینده نظرات و عقیدههای او را در آموزش و پرورش ایدهآلیسمی مورد بررسی قرار میدهیم.
7- فروبل (1782-1852)
متخصص آلمانی و شاگرد پستالوزی مربی سوئیسی و در سال 1873 نخستین کودکستان را بنیان گذاشت.
هستیشناسی ایدهآلیسمی و ارزش شناسی ایدهآلیسمی
جهان از نظر ایدهآلیسمها کامل است و ارزشها دارای سلسله مراتبی هستند که مطلقاند و از وجود ماوراءالطبیعه صادر میشوند.
به طور کلی آنها، ارزشها را در وجود خدا یا یک نیروی غیر مشخصی طبیعت میدانند و آنها را جاودانی و ازلی میدانند پس ارزشها تغییرناپذیرند.
از نظر هستیشناسی ایدهآلیسمی، جهان بیشتر بر واقعیت روحی استوار است. تا واقعیت مادی، واقعیت روحی، نقطه اولی و نهایی جهان است، چنانچه اعتقاد به وجود خداوند به عنوان خالق جهان آن هم یک خالق غیرمادی، یک اعتقاد ایدهآلیسمی است. این نوع ایدهآلیسم صور مختلفی دارد به طور مثال تصور افلاطون از اصالت عالم «ایده ها» و حالت سایه وار جهان محسوس نسبت به آنها یکی از این صور است.
معرفتشناسی ایدهآلیسمی
ایدهآلیستها شناخت یا معرفت انسان را مستقل از تجربۀ حسی او میدانند، فرآیند دانستن در ذهن یا عقل انجام میگیرد و عقل فعال آدمی به وسیلۀ قدرتهای نهایی که دارد دادهها یا معلومات به دست آمده از راه حواس را ترکیب و تنظیم میکند.
طبق این اصول انسان با روش شهودی و خارج از استفاده از حواس خود، حقیقت را در مییابد. عقیده ایدهآلیستها بر این است که شناخت از قبل در ذهن انسان وجود دارد و این شناخت موقعی واقعی میشود که عقلانی شود یعنی شناخت واقعی را شناخیت میدانند که با استفاده از عقل انجام بگیرد.
فلسفهی آموزش و پرورش ایدهآلیسم
برای توضیح این مبحث اول روش ایدهآلیستها برای تربیت را بررسی میکنیم. بعد نقش معلم را از دیدگاه آنها و دیدگاه آنها را در مورد شاگردان بیان میکنیم و در پایان مبحث برنامه آموزشی و محتوای درس ایدهآلیستها مورد بررسی قرار میدهیم.
روش تربیتی
روش اصلی تربیتی ایدهآلیستها، روش دیالکتیک میباشد ولی ایدهآلیسمها از روشهای دیگری چون به کاربردن مجاز، روش آزمایشی و دیگر روشها برای توسعۀ معانی کشفیات خود استفاده میکنند. برای تربیت اهمیت خاصی قائلاند و معتقدند که هدف آموزش و پرورش باید رشد و تکامل ذهن برای شاگردان باشد. مدرسه باید روی فعالیتهای عقلی، احکام و داوریهای اخلاقی، زیباشناسی، خود شکوفایی، آزادی فردی، مسئولیتهای فردی و انضباط و کنترل شخصی در ارتباط با رشد و تکامل فرد تأکید کند.
آموزش و پرورش را نفوذ و اثرگذاری انسان روی انسان میداند که میکوشد او را به خود شکوفایی، ضمن کوششهای شخصی، رهبری کند. در روش تدریس این مکتب علاوه بر دیالکتیک از استدلال و البته به خود فعال شاگرد توجه دارند.
آموزش و پرورش ایدهآلیسمی اهداف خود را به طور خلاصه در چند مورد بیان میکند:
1) شکوفا کردن استعدادهای ذاتی افراد
2) تشویق فرد برای دست یافتن به حقیقت
3) انتقال میراث فرهنگی
4) آموزش و پرورش باید همگانی و لیبرال باشد.
نقش معلم در مکتب ایدهآلیسم
ایدهآلیسمها معلم محورند و معلم نقش یک الگوی تأثیرگذار را برای شاگردان دارد معلم باید بتواند علاقه به یادگیری را در شاگردان افزایش دهد و بر فرآیند بحث و جدل کلاس نهایت کنترل را داشته باشد تا فضای کلاس به موضوعات انحرافی نکشد.
ساخت جامعهی آرمانی و افزایش و گسترش پیشرفتهای اجتماعی باید مورد توجه معلمان باشد و نقش معلم و وظیفه او در این زمینه راهنمایی شاگرد به سوی حقیقت است. باید دست او را بگیرد و به درجات کمال بکشاند. اگر مدرسه را به منزلۀ گلستان در نظر بگیریم و محصلان را به عنوان گلهای آن ، پس معلم نیز باغبان علاقهمند و مشتاق به این گلستان و گلهاست، در این گلستان هر گلی طبیعتی دارد و باغبان باید طبیعت هر گل را برای رشد و نموی آن گل، به خوبی بشناسد پس معلم باید طبیعت شخصی هر شاگرد را به خوبی بشناسد تا او نیز بتواند به کمال مطلوبش برسد، معلم روی اهمیت اخلاقی و روانی موضوعات مورد بحث تأکید میکند و معلم ایدهآلیستی باید ارزشهای ثابت را در تصمیم گیریهای آموزشی خود رعایت کند. معلم به منزلۀ پدر یا مادر شاگردان است، تمام تعلیمات و فعالیتهای او طوری باشد که شاگرد را شرد دهد، معلم باید بتواند روح یا ذهن را که عالیترین صورت وجود در جهان است، را کامل سازد. معلم باید سازندهی دموکراسی ها باشد یعنی علاوه بر اجرای دموکراسی در کلاس درس، بتواند روح دموکراسی را در شاگردان رسوخ بدهد، طبق توضیحات قبیل نتیجه میگیریم که معلم در آموزش و پرورش ایدهآلیسمی نقش اصلی و اساسی را در جریان تربیتی دارد.
شاگرد ایدهآلیسمی
شاگردان به عنوان گلهای گلستان مدرسه هر کدام طبیعت خاص خود را دارند، شاگردان باید اداره امور تربیتی خود آزاد باشند البته این آزادی باید با سندیت همراه باشد، نیازهای شاگردان باید مهم شمرده شود. چون بچهها به طور طبیعی از بزرگسالان تقلید میکنند، این تقلید به مدرسه نیز کشانیده میشود، پس انتخاب نمونهها یا مدل های خوب برای تقلید مفید به نظر میرسد. عامل مهم در تعلیم و تربیت شاگردان، خودکاری شاگرد است یعنی چون تعلیم و تربیت جریانی است که در فرد رخ میدهد، بنابراین خود او باید در این جریان نقش اساسی را بر عهده داشته باشد رشد بدنی شاگرد نیز باید مدنظر باشد و در نهایت در برنامههای آموزشی ایدهآلیستی به همهی جنبههای شخصیت شاگرد توجه خاص شود.
محتوای دروس و برنامه درسی آموزش و پرورش ایدهآلیسمی
فلسفه ایدهآلیسمی به هدفهای آموزش و پرورش بیش از روشهای تدریس توجه دارد و به مطالعه درباره علوم انسانی، یا هرچه به انسان مربوط است، بیش از مطالعه علوم طبیعی اهمیت میدهد. به این معنی که فعالیت عقل و جنبههای آگاهی انسان و آنچه فرهنگ، هنر، اخلاق و دین نامیده میشود به حقیقت، بیشتر نزدیک است و تفکیک انسان از مطالعه اشیاء بسیار دشوار است شکل عمومی تربیت با توجه به ماهیت ذهن یا عقل انسان انتخاب میکنند، معتقدند انسان تنها موجودی است که دارای تاریخ، ادبیات علم و هنرهای متمدن شدن است و تفکر نمادی یا رمزی و سمبولیک نیز به او اختصاص دارد.
در برنامه آموزشی ایدهآلیسمی باتلر، اهمیت میراث نژادی را ذکر میکند یعنی شاگردان باید در برنامه درشی به میراث فرهنگی آشنا باشند اما تنها فهم میراث فرهنگی و آشنایی با آن کافی نیست.
هورن «یکی دیگر از ایدهآلیستها» نیز در تهیه برنامه وضع فرد، احتیاجات جمعی و آشنایی به جهانی را که فرد در آن زندگی میکند مهم تلقی مینماید.
گرین ایدهآلیست معاصر مطالعه چهار موضوع را برای همه لازم میداند.
1) موضوعات صوری مثل منطق، ریاضیات، زبان مادری، زبانهای خارجه
2) موضوعاتی که با امور خارجی سروکار دارند مانند علوم طبیعی و علوم انسانی
3) موضوعات دستوری مانند اخلاق، امور هنری و مذهب
4) موضوعات کلی مانند تاریخ- الهیات و فلسفه
یوگوسلاوسکی ایدهآلیست دیگری است که برنامه آموزشی را به شرح زیر بیان میکند:
1) قسمت جهانی که در بخش علوم تهیه شود و شامل زمین شناسی ، ستارهشناسی و زیستشناسی میشود.
2) قسمت تمدنی که شامل علوم اجتماعی میشود.
3) قسمت فرهنگی، شامل فلسفه، هنر، ادبیات، تفسیر محیط، حکومت و تکنولوژی
4) قسمت شخصیت، در این قسمت آنچه که با وضع انسان سر و کار دارد تعلیم داده میشود، بنابراین عوامل فیزیکی، فیزیولوژیکی، عاطفی و عقلانی مورد بررسی قرار میگیرد.
با توجه به محتوای آموزشی ایدهآلیسمی، میتوان اینچنین برداشت کرد که برنامه درسی ایدهآلیسمیها یک برنامه موضوع محور است و از دانشها تخصصی و موضوعات تخصصی نشأت میگیرد، سلسله مراتبی دارد که اول به دروس کلی و انتزاعی توجه میشود که رابطه انسان را باخدا تشریح میکنند بعد شامل دروسی دیگر است که رابطه انسان را با هستی و رابطه انسان با خودش و دیگر انسانها را بیان میکنند.
نتیجهگیری:
ایدهآلیسم یکی از مکاتب فلسفی است که برای رسیدن به حقیقت به تصورات ذهنی توجه دارند و راه رسیدن به حقیقت را عقلانی میدانند. در این مکتب متربی به عنوان کسی که باید توسط مربی، به صورت شخصی ئ متناسب با خود را دارد، در این مکتب معلم به عنوان الگوی شاگردان بیشترین تأثیر را بر روی شاگردان دارد، معلم علاوه بر توجه به نیازهای شاگردان به نیازهای جامعه برای ساختن جامعهای ایده آل و پیشرفته توجه دارند، محتوای آموزشی متناسب با نیازهای شاگردان برای برخورد با خود و خدای خود و دنیای اطراف آموزش داده میشوند.
نقد این مکتب:
این مکتب از جمله مکاتبی است که به نیازهای شاگردان توجه خاصی دارد ولی تأکید اصلی بر روح را دارند و جسم را فقط برای اینکه ظرف روح است مورد توجه قرار میدهند و این یکی از نکات منفی این مکتب است.
دومین نکته برای نقد این مکتب این است که ایدهآلیسمها آگاهی موجود در ذهن کودک را از قبل وجود کودک میدانند و طبق نظر شعور و عقل و معرفت قبل از تولد برای شخص کامل هستند و درحالیکه یافتههای جدید علمی ثابت کرده است عقل و شعور آدمیت کم کم در مسیر رشد فرد ایجاد میشود.
منابع و مأخذ:
- شریعتمداری علی، اصول و فلسفه تعلیم و تربیت، چاپ 54
- شعاری نژاد، علیاکبر، فلسفه آموزش و پرورش
- درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی از دیدگاه فلسفی، پژوهشکده دانشگاه، انتشارات سمت گروهی از مؤلفان، جلد اول
- ابراهیمزاده، عیسی، فلسفه ی تربیت، تهران، دانشگاه پیام نور، چاپ 11
- ابراهیمزاده، راضیه، ایده آلیسم و تعلیم و تربیت «وبلاگ»
نظرات شما عزیزان: